تقاضای علنی ترامپ برای مذاکره با “ایران قدرتمند”: یک پیروزی برای نظام که نباید به شکست تبدیل شود

وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ: و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست. (آیه ۶۱ سوره انفال)
عصر ایران؛ جعفر محمدی – نتانیاهو به آمریکا رفت و یکی از اهدافشان بود که ترامپ را برای تشدید فشار علیه ایران یا حتی حمله نظامی به آن متقاعد کند. ترامپ اما در حضور او و در پاسخ به خبرنگاری که گفته بود ایران ضعیف شده است تصریح کرد: ایران بسیار قدرتمند است.
او همچنین به صراحت گفت که آماده مذاکره با رئیس جمهور ایران است.
در عین حال ترامپ تهدید کرد که گزینه فشار حداکثری روی میز است که البته چنین تهدیدی، بخشی از دیپلماسی است.
اذعان ترامپ به قدرتمند بودن ایران و نیز تقاضای او برای مذاکره با رئیس جمهور کشورمان، یک پیروزی سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود که نباید آن را به شکست تبدیل کرد.
ترامپ به خوبی می داند که وضعیت ژئوپلتیکی ایران به گونه ای است که بدون کنار آمدن با آن، نمی تواند طرح های خود را در خاورمیانه پیاده کند.
حتی در شدیدترین حالت ممکن، یعنی درگیری تمام عیار نظامی بین ایران و آمریکا، هر چند طبیعتاً آسیب های ایران بسیار بیشتر خواهد بود ولی حتی یک ایران جنگ زده نیز می تواند مانع از تحقق رویاهای ترامپ در منطقه شود. تجربه غزه که هم اینک پیش روی همگان است موید است مدعاست. این منطقه کوچک و محاصره شده با مردمانی که پیشرفته ترین سلاح هایشان راکت های دست ساز و نیز تعدادی موشک دوش پرتاب قاچاق شده ضدتانک و نیز کلاشنیکف بود، هر چند با بمباران شبانه روزی در ۴۷۰ روز به تلی از خاکستر تبدیل شد ما در نهایت، اسرائیل برای آزادی گروگان هایش مجبور به مذاکره با همان حماسی شد که می خواست نیست و نابودش کند و راساً به گروگان ها برسد.
اگر ایران و امریکا نیز درگیر جنگ شوند، حتی در فرض نابودی زیرساخت های ایران – که برای مردم ایران فاجعه بار خواهد بود – اهداف منطقه ای ترامپ محقق نخواهد شد و “ناامنی کنترل نشده”، بازیگران منطقه ای و حتی فرامنطقه ای را به سطح جدیدی از تنش خواهد کشاند که مطلوب هیچ کدام نیست.
بنابراین، ترامپ با عقلانیت و واقع گرایی، صراحتا بر قدرتمند بودن ایران صحه می گذارد و باز با همان عقلانیت و واقع گرایی، می گوید که برای آغاز گفت و گو، منتظر ایران نمی ماند و برای تماس با تهران پیشقدم می شود و تصریح می کند که آماده گفت و گو با رئیس جمهور ایران است.
ترامپ، به مثابه یک معامله گر حرفه ای، خواسته اش را نیز به صراحت اعلام می کند: تنها چیزی که از ایران می خواهم این است که سلاح اتمی نداشته باشد.
جالب اینجاست که ترامپ، چیزی را می خواهد که جمهوری اسلامینیز قبلا بر آن صحه گذاشته است و امروز هم معاون اول رئیس جمهور ایران در اولین واکنش به ترامپ، تحقق آن را قطعی دانست و گفت: طبق فتوای رهبری، سلاح هسته ای نخواهیم ساخت.
در واقع، ترامپ بی چالش ترین خواسته را به عنوان مطالبۀ معامله مطرح کرده است و این بدان معناست که او در پیشنهادش برای بهبود روابط جدی است وگرنه می توانست لیستی از ناممکن ها را به عنوان پیش شرط مطرح کند و بعد بگوید که ایران همراهی نکرد.
به نظر می رسد در چنین شرایطی که تندروترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا شخصاً از ایران درخواست گفت و گو کرده و خواسته ای فراتر از آنچه ایران نیز قبلاً اعلام کرده، ندارد، بهترین پاسخ تهران، اجابت این درخواست باشد.
پاسخ مثبت تهران به تقاضای ترامپ برای گفت و گو چند نفع جدی دارد:
۱ – هر گونه بهانه را از طرف مقابل سلب می کند و اقدامات احتمالی بعدی آمریکا علیه ایران نمی تواند مستند به پاسخ منفی ایران باشد.
۲ – افکار عمومی داخل ایران، حاکمیت را مقصر فرصت سوزی نخواهد دانست.
۳ – تندروهای منطقه و مشخصاً اسرائیل و نیز جریان های اپوزیسیون، تا حد زیادی مهار می شوند.
۴ – در صورت موفقیت مذاکرات، از یک سو، فشارهای جدید بر اقتصاد ایران تحمیل نخواهد شد و از دیگر سو، شاهد گشایش های جدی در اقتصاد ملی خواهیم شد. بهبود معیشت مردم نیز به نوبه خود اعتماد اجتماعی و همگرایی مردم و نظام را به طور ملموسی تقویت خواهد کرد.
۵ – دست ایران در چانه زنی با روس ها، چینی ها . حتی اروپایی ها در هر گونه مذاکره سیاسی و تجاری، بسیار بازتر خواهد بود.
نکته قابل توجه این است که هر چند جوش خوردن معامله بین ایران و آمریکا منوط به نداشتن سلاح اتمی توسط ایران است ولی استمرار آن باید نفع اقتصادی نیز برای آمریکا داشته باشد که اتفاقاً در این بخش از ماجرا، نفع اقتصادی طرفین به طور جدی به هم مرتبط است.
به عنوان مثال، ایران نیازمند اورهال بسیاری از تاسیسات پالایشگاهی و نیروگاهی است یا حدود ۴۰۰ فروند هواپیمای تازه برای نوسازی ناوگان هوایی می خواهد یا در زمینه خودروسازی، ناگزیر است با شرکت های معتبر جهانی همکاری های جدیدی را آغاز کند و نظایر این ها که همگی می تواند در همکاری با شرکت های آمریکایی جلو برود. بدین ترتیب سرمایه و سود آمریکا در گرو تامین نیازهای ایران قرار می گیرد و با تنیده شدن تدریجی روابط اقتصادی، هر گونه اقدامی علیه ایران، از جنگ گرفته تا تحریم، به زیان سرمایه های آمریکایی نیز تمام می شود.
اگر در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، قراردادهای چند صد میلیارد دلاری و دراز مدت بین ایران و آمریکا منعقد می شد و بخشی از تولید و اشتغال در ایالات متحده منوط به اجرا و استمرار این قراردادها می شد، آیا برای ترامپ صرف می کرد که از برجام خارج شود؟
در آن مقطع ، ترامپ تاجر مسلک دید که رقبای اروپایی و آسیایی اش از برجام بهره مند شده اند و مثلاً بازار خودروی ایران در اختیار فرانسوی ها قرار گرفته و ایرباس در حال تسخیر آسمان ایران است و دست شرکت های آمریکایی از بازار بکر ایران کوتاه است و لذا انگیزه مضاعفی برای برهم زدن برجام پیدا کرد.
به هر روی، هر چه بوده گذشته و اینک دوباره به ترامپی برخورده ایم که علیرغم همه تبختر و تحکمش، شخصاً و صراحتاً و علناً خواستار گفت و گوی مستقیم ، آن هم نه در سطح کارشناسان و وزرا که در سطح دو رئیس جمهور شده است. این دستاورد مهمی برای جمهوری اسلامی و فرصتی تاریخی برای ایران است که عقل سلیم حکم می کند که آن را مغتنم بدانیم و هم به نیت دفع ضرر و هم به قصد جلب منفعت، بدان پاسخ مثبت دهیم.
البته این سخن به معنای خوش باوری نسبت به مسیر پیش رو نیست و حتماً در مسیر مذاکره، سختی هایی نیز وجود خواهد داشت که باید با درایت و تدبیر از آنها عبور کرد و گره کنونی را ولو آن که هزار پیچ هم شده باشد، با دست گشود و به دندان نسپرد.
و پایان سخن کلامی از خداوند که در قرآن جاودانه اش فرمود:
وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (آیه ۶۱ سوره انفال)
و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست.
ترامپ و دمیدن بر دوگانه «مذاکره یا فشار» حداکثری علیه ایران
پیشنهادی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای مذاکره با ایران همزمان با امضای یک یادداشت ضدایرانی مطرح کرد، حاوی معناها و تلویحات خاصی است که لازم است مورد توجه قرار گیرند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا روز گذشته حین امضای یک «یادداشت اجرایی» برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران خودش را آماده مذاکره با تهران بر سر موضوع برنامه هستهای نشان داد.
او گفت از امضا کردن این سند علیه ایران «خرسند نیست» و امیدوار است که مجبور نباشد از آن «خیلی زیاد استفاده کند». رئیسجمهور آمریکا علاوه بر این گفت که آماده است با رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران گفتوگو کند.
ترامپ اندکی بعدتر در یک کنفرانس خبری فضاسازیهای رسانههای صهیونیستی و غربی درباره این را که ایران ضعیف شده است، رد کرد و گفت: «آنها الآن خیلی قوی هستند اما به آنها اجازه نخواهیم داد به سلاح هستهای دست پیدا کنند».
با این حال در پس گزارههایی که ترامپ مطرح کرده است، اهدافی قرار دارد که باید با تفسیر درست سراغ درک آنها رفت.
مذاکره بهچهمعنا؟
این اظهارات ترامپ ممکن است بهعنوان سیگنالی مثبت از سوی او تعبیر و اینطور تفسیر شود که او بهدنبال گفتوگویی واقعی بر سر موضوع هستهای با ایران است، با این حال، نگاهی به ساختمان ذهنی ترامپ نشان میدهد که منظور او از «گفتوگو» نه یک تعامل دوطرفه مبتنی بر منافع دوجانبه بلکه تحمیل خواستههای خود و وادار کردن طرف مقابل به تسلیم است، بهعبارتی شرط اول برای این که بتوان روی این گفتوگوها اسم مذاکره گذاشت چندان مدنظر آمریکا نیست.
ترامپ چه در موضوع غزه و چه در مواضع تندی که در خصوص گرینلند، پاناما، کانادا و مکزیک اتخاذ کرده تنها بهدنبال یک چیز است و آن هم این که از طریق قرار دادن طرف مقابل در یک وضعیت فشار او را به پذیرش خواستههایش وادار کند. او اساساً ثابت کرده است در مذاکرات بهدنبال بازی حاصلجمع صفر و برد ـ باخت بهنفع آمریکاست،
بر همین اساس است که چندی پیش «فرانسوا بایرو»، نخستوزیر فرانسه به اروپا پیشنهاد کرد مقابل ترامپ مقاومت بهخرج دهند وگرنه ترامپ آنها را در هم خواهد شکست. او روز سوم بهمنماه گفت: «ایالات متحده تصمیم گرفته است از طریق دلار، از طریق سیاست صنعتی خود، از طریق این واقعیت که میتواند سرمایهگذاریهای جهان و تحقیقات جهان را به دست آورد، یک شکل بسیار سلطهگرانه از سیاست را آغاز کند.»
او در مورد احتمال عدم واکنش اروپا نیز گفته بود: «اگر ما کاری انجام ندهیم، سرنوشت روشن است؛ ما تحت سلطه خواهیم بود، ما خُرد خواهیم شد، ما به حاشیه رانده خواهیم شد.»
تجربه دور اول ترامپ به ما چه میگوید؟
اگر دیدگاههای ترامپ علیه ایران در دور نخست ریاستجمهوری را هم بهعنوان راهنما قرار دهیم به نتیجه مشابهی میرسیم، او در آن زمان هم از توافقی با ایران حمایت میکرد که به تسلیم تهران منجر شود و بهطورکلی مسئله انتفاع ایران از عواید هرگونه توافقی را بهرسمیت نمیشناخت.
یکی از انتقادهای اصلی ترامپ در دور نخست ریاستجمهوری به توافق هستهای برجام این بود که چرا با ایران بر سر سندی توافق شده است که در آن برنامههایی برای محدود کردن تمامی مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی، اعم از برنامه موشکی، قدرت منطقهای، تفاسیر غیرغربی از حقوق بشر و به کل «جمهوری اسلامی بما هو جمهوری اسلامی» در نظر گرفته نشده است؟ انتقاد ترامپ این بود؛ معنای توافقی که در آن جمهوری اسلامی هنوز از قدرت فکری برای الهامبخشی به مخالفان آمریکا برخوردار است جز رسمیت بخشیدن به این تفکر چیست؟
دوگانه فشار و مذاکره
هدف دیگر ترامپ از پیشنهاد مذاکره ایجاد دوگانه «فشار ـ مذاکره» در فضای اجتماعی و سیاسی ایران است. او در واقع بهدنبال این است که از طریق این پیشنهاد اختلافها در ایران را تشدید و با شرطی کردن اقتصاد و معیشت ایران به موضوع مذاکره، بر گزندگی تحریمها اضافه کند،
در واقع، پیشنهاد مذاکره در دستگاه فکری ترامپ و اطرافیان او خود بخشی از «جنگ ترکیبی فشار حداکثری» است که علاوه بر فشارهای اقتصادی شامل مؤلفههایی نظیر جنگ شناختی، تهدیدهای نظامی و غیره است.
البته همه اینها به این معنی نیست که ترامپ اصلاً بهدنبال مذاکره نیست و پیشنهادات او تماماً بهامید شکست گفتوگو مطرح میشوند، بههرحال، اگر وضعیتی را که ترامپ در قبال ایران در آن قرار دارد، در نظر بگیریم او چارهای هم غیر از تعامل ندارد و بهنظر میرسد که او خودش هم به نتایجی در این خصوص رسیده باشد.
فشار حداکثری تحت منگنه
در واقع زمانهای که ترامپ در فضای آن پای به کاخ سفید گذشته است، تفاوتهای زیادی با دور نخست ریاستجمهوری او دارد که موجب میشود پیگیری سیاست «فشار حداکثری» برای او دشوارتر باشد، از جمله وقایع مهم در این ۴ سال وقوع جنگ اوکراین بوده که موجب شده است ائتلاف ایران، روسیه و چین مستحکمتر از گذشته و منزویتر کردن تهران دشوارتر باشد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند برای ترامپ اجرای موفقیتآمیز تحریمها علیه ایران مستلزم ایجاد گسست در روابط ایران، روسیه و چین است و ایجاد چنین گسستی در وهله نخست خود مستلزم پایان دادن به جنگ اوکراین است، از آن طرف، توانایی ترامپ در حل این بحران پیچیده مستلزم آن خواهد بود که او بایستی بخش زیادی از تحریمهایی را که واشنگتن علیه روسیه وضع کرده است، به اجرا در نیاورد که بسیار بعید بهنظر میرسد.
علاوه بر این، دولتهای ایران در این مدت گامهایی در جهت خنثیسازی فشار تحریمها برداشته و شبکهای کارساز برای دورزدن تحریمها شکل دادهاند و به همین جهت، موفقیت فشار حداکثری با موانع بسیار بیشتری نسبت به دور نخست مواجه خواهد بود.
افزایش فروش نفت، افزایش تجارت خارجی، افزایش سطح تجارت با کشورهای همسو و همسایه، عضویت در پیمانهایی مانند گروه بریکس و سازمان شانگهای از جمله گامهایی است که ایران در جهت کماثر کردن و خنثی کردن اثر تحریمها برداشته است و اثر اقدامات تحریمی بر اقتصاد ایران را بهویژه با گذشت زمان کاهش خواهد داد.
مضافاً برنامه هستهای ایران نسبت به زمانی که ترامپ قدرت را ترک کرد با پیشرفتهای عمدهای مواجه شده است. هرچند ایران بارها اعلام کرده است که تولید هر گونه سلاح کشتار جمعی را مغایر با موازین اعتقادی، شرعی و قانونی میداند اما در واشنگتن این احساس اضطرار وجود دارد که ایران فاصلهای با دانش فنی برای ساخت سلاح هستهای ندارد.
چهار سال پیش محدودیتها علیه برنامه هستهای ایران دست ترامپ را برای مانور باز میگذاشت در حالی که الآن این ایران است که قدرت مانور بیشتری نسبت به آمریکا دارد.
از طرف دیگر، فشار حداکثری دور اول ترامپ، علیرغم فشارهای اقتصادی که بر معیشت مردم وارد کرده در دستیابی به هدف نهاییاش یعنی تسلیم کردن ایران ناکام بوده است. ترامپ گفته بود که اجرای این سیاست میتواند ایران را پای میز مذاکره برای گفتوگو بر سر «توافقی طولانیتر و بهتر» بیاورد اما این اتفاق از زمان خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و با گذشت ۷ سال پس از آن ادعا همچنان رخ نداده است.
نتیجهگیری
بنابراین، بهنظر نمیرسد پیشنهادی که دونالد ترامپ الآن برای مذاکره ارائه میدهد چیزی بیشتر از یک ژست با هدف زمینهچینی برای گرفتن امتیازات حداکثری از ایران باشد، بااینحال، این امر بهمعنای آن نیست که دست ترامپ برای ماندن در این فضا باز است و میخواهد (و میتواند) مدت زیادی در این وضعیت ادامه بدهد،
این موضوعی است که چندی پیش ریچارد نفیو، یکی از معماران اصلی تحریمها علیه ایران آن را عنوان کرد. او ماه پیش در یادداشتی در فارنافرز تصریح کرده بود دلایل گوناگونی وجود دارد که ایالات متحده بایستی یک شانس دیگر به دیپلماسی بدهد؛ «اولین و مهمترین دلیل آن است که مقامهای آمریکایی نمیدانند که آیا حمله نظامی موفق خواهد شد یا خیر. آمریکا و شریکان این کشور ممکن است از ابزارهای لازم برای نابود کردن تأسیسات هستهای اصلی ایران برخوردار باشند اما این مسئله هیچ تضمینی برای نابود کردن کل مواد هستهای این کشور فراهم نمیکند.»
بهنوشته نفیو، چنانچه ایران از سوی یک قدرت اعلامشده هستهای مورد حمله قرار بگیرد این مسئله انگیزههای ایران برای دستیابی به یک بازدارنده جدید را دوچندان خواهد کرد، ضمن آنکه تهران هم احساس خواهد کرد که از مشروعیت بینالمللی بیشتری برای این مسئله برخوردار است.
این مقام سابق آمریکایی در ادامه به وضعیت پیچیده بینالمللی هم اشاره و از آن بهعنوان یکی دیگر از موانع اقدام نظامی علیه ایران یاد کرده بود. وی مینویسد: «فارغ از آن که نتیجه چه باشد حملات به ایران باعث وارد شدن فشار بر منابع آمریکا خواهد شد. برخی گزارشهای هشداردهنده همین الآن از کمبود مهمات و رهگیرهای موشکهای دفاعی آمریکا حکایت دارند».
بنابراین، در موضوع اینکه آیا امکان مذاکره بین ایران و آمریکا بر سر موضوع هستهای وجود دارد یا خیر میتوان گفت که توپ در زمین دولت آمریکا است و ترامپ باید تصمیم بگیرد آیا حاضر است دیدگاهش درباره مذاکره را تغییر دهد یا خیر.
