۴ نکته درباره دیدار جنجالی / زیلنسکی، قربانی توافق ترامپ – پوتین؟

عصرایران ؛ رضا غبیشاوی – دیدار اخیر سران امریکا و اوکراین در کاخ سفید، ترامپ صحنه بی سابقه ای از جر و بحث ، پرخاش و بی احترامی و تحقیر را علیه زیلنسکی به نمایش گذاشت.
ترامپ با کلمات تند و تن صدای بلند، زیلنسکی را متهم کرد که به دنبال صلح نیست. اشاره به جنگ روسیه علیه اوکراین و تلاش های ترامپ برای توقف آن است. ترامپ با تهدید به قطع حمایت از اوکراین گفت که زیلنسکی قدردان حمایت های امریکا نیست.
در نهایت ، توافقنامه معادن اوکراین میان سران دو کشور امضا نشد و زیلنسکی هم از کاخ سفید، اخراج شد.
اول – آنچه از رفتار و گفتار ترامپ در دیدار زیلنسکی در کاخ سفید دیدیم بخشی از شخصیت و الگوی اوست. آن کس که ترامپ و شخصیت وی را بشناسد قطعا از آنچه دید تعجب نمی کند زیرا ترامپ همین است که دیدیم. اشتباه آنجاست که ترامپ را با دیگر روسای امریکا یا دیگر سران جهان مقایسه کنیم یا انتظار حرکت و کلام محترمانه و مودبانه از او داشته باشیم.
دیدار جنجالی ترامپ – زیلنسکی ، صفحه دیگری از ترامپ را در مقابل جهانیان به نمایش گذاشت؛ صفحه ای که گرچه همه را شگفت زده کرد اما ثابت کرد در دنیای ترامپ جای هیچ تعجبی نیست و هر آن باید انتظار رفتار نامحترمانه تر و غیراخلاقی تری از وی داشت.

چیزهایی مثل احترام، اخلاق، جایگاه، پرستیژ، صداقت، تعهد، راستی، حقوق بشر، قانون مداری، کرامت و موارد مشابه، هیچ ارزشی نزد ترامپ و جماعتش ندارد.
دوم – برای شناخت دلیل رفتار ترامپ و یارانش باید وارد جهان بینی و کانال نگاه آنها شد. از نظر ترامپ، حتی اگر بدترین اتفاق هم رخ دهد باز هم آسیبی به منافع ملموس (مالی – اقتصادی) آمریکا وارد نمی شود. فرض کنیم روسیه بتواند شهر کی یف و کل کشور اوکراین را اشغال و آن را به خاک خودش اضافه کند در این صورت چه اتفاقی برای امریکا رخ می دهد؟ هیچ.
همانطور که سقوط افغانستان به دست طالبان، اتفاق مهمی برای امریکا نبود بلکه در مقابل هم امریکا را از کشته شدن نظامیانش در این کشور نجات داد و به حضور نظامیان امریکایی و درگیری آنها در جایی چند هزار کیلومتر آن طرف تر پایان داد؛ هم هزینه های مالی بی سرانجام و بحرانی بی پایان را خاتمه داد. همانطور که دهها سال قبل هم سقوط ویتنام جنوبی به دست ارتش ویتنام شمالی و فرار ارتش امریکا از این کشور، منجر به اتفاق مهمی برای منافع امریکا نشد بلکه اکثریت افراد جهان و امریکا هم اکنون نه آن حوادث را به یاد دارند نه اهمیتی برای آن قائل هستند بلکه ویتنام امروز (ویتنام شمالی دیروز) حالا به یکی از شرکای تجاری و بی سرو صدای امریکا تبدیل شده است.
فرض کنیم چین با حمله نظامی بتواند جزیره تایوان را بگیرد و آن را به خاک و حاکمیت خود اضافه کند در این صورت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ هیچ. همانطور که چندی پیش حاکمیت دولت پکن بر هنگ کنگ، تکمیل شد و تاثیری بر منافع کلان امریکا و اروپا نگذاشت.
از نگاه ترامپ و حامیانش، زیلنسکی رئیس جمهوری اوکراین توانست موضوع حمله نظامی روسیه به اوکراین را به موضوع جهانی تبدیل و حمایت غرب را پشت سر خود تجمیع کند و همزمان، ضربات و آسیب های بزرگی را به طرف روسی وارد سازد البته هیچ کدام از این ضربات و آسیب ها، ماشین جنگی روسیه در اوکراین را متوقف نکرد و مانع از اشغال خاک اوکراین به دست ارتش روس نشد.
در حالی که جنگ روسیه علیه یکی از همسایگانش، شایستگی چنین حمایت هایی از غرب و ورود به چنین نزاعی با روسیه را ندارد.
این زیلنسکی بود که توانست با ایجاد فضای جدید، حمایت از اوکراین و تحریم روسیه را به یک پارادایم و اصل اساسی در بخش های مهمی از جهان تبدیل و حمایت های مالی و تسلیحاتی و دیپلماتیک امریکا و اروپا و هم پیمانان آنها را برای کشورش در برابر روسیه جلب کند. این چیزی بود که مقامات روسیه پیش بینی نمی کردند.
فضا به شکلی تغییر کرد که حمایت از اوکراین و مخالفت با روسیه، به یک اصل اساسی در جهان غرب تبدیل شد و علاوه بر فضای سیاسی، به همه فضاهای ورزشی فرهنگی اقتصادی حقوقی و بین المللی و … نیز گسترش یافت و زمینه را برای انزوای روسیه و پوتین فراهم کرد. تحریم های بی سابقه و بزرگ علیه روسیه نیز در نتیجه همین فضا اعمال شد.
کافی است جنگ کنونی روسیه علیه اوکراین را با حمله نظامی روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ مقایسه کنیم. در این جنگ، ارتش روسیه توانست دو منطقه از خاک گرجستان را جدا کند و به انها استقلال دهد. آنها به دو کشور جدید تبدیل شدند گرچه به جز انگشت شمار، کشوری در جهان آنها را به رسمیت نمی شناسند. نتیجه ای شبیه آنچه روسیه با اوکراین انجام دا